زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه
 

اضطراب کافران (قرآن)





یکی از وعده‌های خداوند متعال به کافران، ایجاد رعب و ترس و اضطراب در دل‌های آنان بود. هم‌چنین خداوند متعال با ایجاد ترس در دل کافران، به فرشتگان حاضر در جنگ بدر وعده دادند. کافران هرگز نتوانستند از عذاب الهی بگریزند.


۱ - القاى اضطراب در دل‌هاى كافران



القاى دلهره و هراس در دل‌هاى كفرپيشگان، یکی از وعده‌های خداوند متعال به کافران است:

•• «سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُواْ بِاللّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ؛ به‌زودى در دل‌هاى کافران، به‌خاطر اينکه بدون دليل، چيزهايى را براى خدا همتا قرار دادند، رعب و ترس مى‌افکنيم؛ و جايگاه آنها، آتش است؛ و چه بد جايگاهى است جايگاه ستم‌کاران!».

۱.۱ - تفسیر آیه


همان‌طور که در داستان احد گفتیم بت‌پرستان مکه با اینکه در جنگ احد پیروزى چشم‌گیرى پیدا کرده بودند و لشکر اسلام ظاهرا از هم متلاشى شده بود، مى‌بایست در بازگشت به سوى میدان و از بین بردن باقی‌مانده قدرت مسلمین و حتى غارت کردن مدینه و کشتن شخص پیامبر که از بى‌اساس بودن شایعه شهادت او آگاه شده بودند کم‌ترین تردیدى به خود راه ندهند.
اما خداوند ترس و وحشت عجیبى در دل‌هاى آنها افکند، ترس و وحشت بى‌دلیلى که خاصیت کفر و بت‌پرستی و خرافه‌پرستى بود، سراسر وجود آنان را فرا گرفت؛ به طورى که در روایات مى‌خوانیم: آنها هنگامى که از احد بازگشتند و به نزدیکى مکه رسیدند، درست شکل و قیافه یک لشکر شکست‌خورده را داشتند.

۱.۱.۱ - علت افکندن رعب و ترس


جالب اینکه علت افکندن رعب و ترس را در دل‌هاى آنها چنین بیان مى‌کند: (به این جهت که آنها چیزهایى را بدون دلیل شریک خدا قرار داده بودند) (بما اشرکوا بالله ما لم ینزل به سلطانا).
در حقیقت مردمى که خرافى هستند و تابع دلیل و برهان نمى‌باشند و کاهى را در نظر خود کوه مى‌کنند و سنگ و چوبى را معبود و پروردگار خویش می‌دانند در برابر حوادث بسیار ناتوانند‌؛ زیرا خیلى زود گرفتار اشتباه محاسبه مى‌شوند و اگر یک حادثه جزئى در زندگى آنها رخ دهد و مثلاً بشنوند مسلمانان مدینه همراه مجروحان میدان جنگ بار دیگر به میدان احد برمى‌گردند این موضوع بسیار بزرگ در نظرشان جلوه مى‌کند و سخت از آن به وحشت مى‌افتند؛ همانطور که در دنیاى امروز نیز افراد قدرتمندى را مشاهده مى‌کنیم که از کوچک‌ترین حادثه وحشت دارند و از کاه کوهى مى‌سازند؛ زیرا تکیه‌گاه محکمى در زندگى براى خود انتخاب نکرده‌اند.
در پایان آیه به سرنوشت این افراد اشاره کرده و مى‌گوید: (این افراد به خود و اجتماع خود ستم کرده‌اند و بنابراین جایگاهى جز آتش نخواهند داشت و چه بد جایگاهى است. (و ماءویهم النار و بس مثوى الظالمین).

•• «إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلآئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرَّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ؛ و (به ياد آر) موقعى را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: «من با شما هستم؛ کسانى را که ایمان آورده‌اند، ثابت قدم داريد! به‌زودى در دل‌هاى کافران ترس و وحشت مى‌افکنم؛ ضربه‌ها را بر بالاتر از گردن (بر سرهاى دشمنان) فرود آريد! و همه انگشتانشان را قطع کنيد!».

۱.۱ - تفسیر آیه



۱.۲.۱ - ایجاد وحشت در دل دشمنان


دیگر از نعمت‌هاى پروردگار بر مجاهدان جنگ بدر، ترس و وحشتى بود که در دل دشمنان افکند و روحیه آنها را سخت متزلزل ساخت در این باره مى‌فرماید: به خاطر بیاورید هنگامى را که پروردگار تو به فرشتگان وحى فرستاد، من با شما هستم و شما افراد با ایمان را تقویت کنید و ثابت قدم بدارید (اذ یوحى ربک الى الملائکة انى معکم فثبتوا الذین آمنوا)
و به زودى در دل‌هاى کافران ترس و وحشت مى‌افکنم، (سالقى فى قلوب الذین کفروا الرعب)
و این راستى عجیب بود که ارتش نیرومند قریش در برابر سپاه کوچک مسلمانان - طبق نقل تواریخ - آن‌چنان روحیه خود را باخته بود که جمعى از درگیر شدن با مسلمانان بسیار وحشت داشتند، گاه پیش خود فکر مى‌کردند اینها افراد عادى نیستند. بعضى مى‌گفتند مرگ را بر شترهاى خویش حمل کرده و از یثرب (مدینه) برایتان سوغات آورده‌اند.

۱.۲.۲ - هدف از رعب افکنی در دل دشمن


شک نیست که این رعب‌افکنى در دل دشمن که از عوامل مؤثر پیروزى بود، بدون حساب نبود، آن پای‌مردى مسلمانان، آن نماز جماعت و شعارهاى گرم و داغشان، آن اظهار وفادارى مؤمنان راستین و سخنانى همچون سخنان سعد بن معاذ که به عنوان نمایندگى از طرف انصار به پیامبر (صلى‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم) عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت باد اى رسول خدا ما به تو ایمان آورده‌ایم و به نبوت تو گواهى داده‌ایم که هر چه مى‌گویى از طرف خداست، هر دستورى را مى‌خواهى بده و از اموال ما هر چه مى‌خواهى برگیر، به خدا سوگند اگر به ما فرمان دهى که در این دریا (اشاره به دریاى احمر که در آن نزدیکى بود) فرو رویم فرو خواهیم رفت، ما آرزو داریم خداوند به ما توفیق دهد خدمتى کنیم که مایه روشنى چشم تو شود، آرى این‌گونه سخنان که به هر حال در میان دوست و دشمن پخش مى‌شد به اضافه آنچه قبلا از استقامت مردان و زنان مسلمان در مکه دیده بودند، همگى دست به دست هم داد، و وحشت براى دشمنان آفرید.
باد شدیدى که به سوى جبهه دشمن مى‌وزید و رگبارى که بر آنها فرود آمد، و خاطره وحشتناک خواب عاتکه در مکه و مانند اینها عوامل دیگرى براى وحشت و اضطراب آنها بودند.
سپس فرمانى را که در میدان بدر به وسیله پیامبر (صلى‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم) به مسلمانان داده بود، به یاد آنها مى‌آورد، و آن این بود که هنگام نبرد با مشرکان از ضربه‌هاى غیر کارى بپرهیزید و نیروى خود را در آن صرف نکنید؛ بلکه ضربه‌هاى کارى بر پیکر دشمن فرود آرید ضربه بر بالاتر از گردن، بر مغزها و سرهاى آنها فرود آرید (فاضربوا فوق الاعناق)
و دست و پاى آنها را از کار بیندازید (و ضربوا منهم کل بنان)

۱.۲.۳ - مراد از بنان


بنان جمع بنانه به معنى سر انگشت دست یا پا و یا خود انگشتان است، و در آیه مورد بحث مى‌تواند کنایه از دست و پا بوده باشد و یا به معنى اصلیش که انگشتان است؛ زیرا قطع شدن انگشتان و از کار افتادن آنها اگر در دست باشد قدرت حمل سلاح را از انسان مى‌گیرد، و اگر در پا باشد، قدرت حرکت را. این احتمال نیز وجود دارد که اگر دشمن مهاجم پیاده باشد، هدف را سر او قرار دهید و اگر سواره باشد دست و پاى او.

۲ - وعده خداوند به فرشتگان در جنگ بدر



ايجاد دلهره در دل‌هاى كافران، وعده خداوند به فرشتگان حاضر در كارزار بدر است:

•• «إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلآئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرَّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ؛ و (به ياد آر) موقعى را که پروردگارت به فرشتگان وحى کرد: «من با شما هستم؛ کسانى را که ایمان آورده‌اند، ثابت قدم داريد! به‌زودى در دل‌هاى کافران ترس و وحشت مى‌افکنم؛ ضربه‌ها را بر بالاتر از گردن (بر سرهاى دشمنان) فرود آريد! و همه انگشتانشان را قطع کنيد!».

۱.۱ - تفسیر آیه


ظرفى که در اول آیه است، حالش حال ظرفى است که در جمله (اذ تستغیثون ربکم) و (اذ یغشیکم النعاس) است، و معناى آیه احتیاج به توضیح ندارد.
(فاضربوا فوق الاعناق و اضربوا منهم کل بنان) مراد از اینکه فرمود (بالاى گردن‌ها را بزنید) این است که سرها را بزنید، و مراد از (کل بنان) جمیع اطراف بدن است؛ یعنى دو دست و دو پا و یا انگشتان دست‌هایشان را بزنید تا قادر به حمل سلاح و به دست گرفتن آن نباشند.

ممکن هم هست خطاب در (فاضربوا...) به ملائکه باشد و اتفاقا همین مطلب هم به ذهن مى‌رسد، و آن وقت زدن بالاى گردن‌ها و زدن همه بنان همان معناى ظاهریش مقصود باشد، و یا کنایه است از ذلیل کردن ایشان و اینکه با ارعاب، قوه و نیروى امساک را از دست‌هاى ایشان سلب کنند، و نیز ممکن است خطاب به مؤمنین باشد و غرض تشجیع ایشان علیه دشمنان باشد و خواسته است قدم‌هاى ایشان را ثابت‌تر و دل‌هایشان را محکم‌تر نموده و ایشان را بر علیه مشرکین تحریک کنند.

۲.۱.۱ - نکته


با توجه به شأن نزول، آيه در مورد جنگ بدر نازل شده است.

۳ - عدم امكان گريز کافران از عذاب الهى



كافران به اضطراب دچار شدند و نتوانستند از عذاب الهی بگریزند:

•• «وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ؛ گفت: اگر ببينى هنگامى که فريادشان بلند مى‌شود، اما نمى‌توانند (از عذاب الهى) بگريزند، و آنها را از جاى نزديکى (که حتى انتظارش را ندارند) مى‌گيرند (از درماندگى آنها تعجب خواهى کرد)!».

۱.۱ - تفسیر آیه



۳.۱.۱ - مراد از فریاد و فزع


در اینکه این فریاد و فزع و بیتابى مربوط به چه زمانى است ؟ در میان مفسران گفت‌وگو است:

۳.۱.۱.۱ - دیدگاه اول


بعضى آن را مربوط به عذاب دنیا یا هنگام مرگ دانسته‌اند، و بعضى آن را مربوط به مجازات روز قیامت.

۳.۱.۱.۲ - دیدگاه دوم


ولى در آخرین آیه مورد بحث تعبیرى است که نشان مى‌دهد این آیات همه مربوط به دنیا و عذاب استیصال، و یا لحظه جان دادن است؛ چراکه در آخرین آیه مى‌گوید: (میان آنها و آنچه مورد علاقه آنها بود، جدابى افکنده مى‌شود؛ همان‌گونه که قبل از آن درباره گروه‌هاى دیگرى از کفار این عمل انجام گرفت).
این تعبیر با عذاب روز قیامت سازگار نیست؛ چراکه در آن روز همه یکجا براى حساب جمع مى‌شوند؛ چنان‌که در آیه ۱۰۲ سوره هود آمده است ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود (آن روزى است که همه مردم در آن جمع مى‌شوند، و روزى است که همه آن را مشاهده مى‌کنند))!
و در آیه ۵۰ سوره واقعه مى‌خوانیم: قل ان الاولین و الاخرین لمجموعون الى میقات یوم معلوم بگو اولین و آخرین همگى براى وقت روز معینى جمع‌آورى مى‌شوند.

۳.۱.۲ - مراد از اخذوا من مکان...


بنابراین منظور از جمله (اخذوا من مکان قریب) این است که این افراد بى‌ایمان و ستمگر نه‌تنها نمى‌توانند از حوزه قدرت خدا فرار کنند؛ بلکه خدا آنها را از جایى گرفتار مى‌کند که بسیار به آنها نزدیک است!
آیا فرعونیان در امواج نیل که سرمایه افتخار آنها بود دفن نشدند؟ و آیا قارون در میان گنج‌هایش به زمین فرو نرفت؟ و آیا قوم سبا که داستانشان در همین سوره آمده است از نزدیک‌ترین مکان یعنى همان سد عظیمى که قلب آبادى آنها و مایه حیات و حرکت آنان بود، گرفتار نگشتند؟ بنابراین خدا آنها را از نزدیک‌ترین مکان گرفتار مى‌سازد تا بدانند قدرت‌نمایى او را.
بسیارى از پادشاهان ظالم به وسیله نزدیک‌ترین افرادشان به قتل رسیدند و نابود شدند، و بسیارى از قدرتمندان ستمگر از درون خانه‌هایشان آخرین ضربت را خوردند.
و اگر مى‌بینیم در روایات فراوانى که از طرق شیعه و اهل سنت نقل شده، این آیه تطبیق بر خروج (سفیانى) (گروهى که پیرو مکتب ابوسفیان‌اند و تفاله‌هاى عصر جاهلیت‌اند و ضد طرف‌داران حق در آستانه قیام مهدی خروج مى‌کنند) و لشکر او شده است که آنها به هنگام حرکت به‌سوى مکه به قصد تسخیر آن در صحرا گرفتار مى‌شوند، و زمین لرزه شدیدى سبب شکافتن زمین و فرو رفتن آنها در آن مى‌شود، در حقیقت بیان یکى از مصادیق (اخذوا من مکان قریب) است که آنها از نقطه‌اى که زیر پایشان است گرفتار چنگال عذاب الهى مى‌شوند.

۴ - پانویس


۱. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۵۱.    
۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج۳، ص۱۴۸، ذیل آیه.    
۳. انفال/سوره۸، آیه۱۲.    
۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج۷، ص۱۰۷، ذیل آیه.    
۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج۷، ص۱۰۸، ذیل آیه.    
۶. انفال/سوره۸، آیه۱۲.    
۷. ترجمه المیزان، طباطبایی، سید محمدحسین، ج۹، ص۲۵، ذیل آیه.    
۸. تفسیر مجمع‌ البیان، شیخ طبرسی، ج۴، ص۴۳۷، ذیل آیه.    
۹. سبأ/سوره۳۴، آیه۵۱.    
۱۰. هود/سوره۱۱، آیه۱۰۲.    
۱۱. واقعه/سوره۵۶، آیه۵۰.    
۱۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج۱۱، ص۱۵۳، ذیل آیه.    


۵ - منبع




فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اضطراب کافران».    



رده‌های این صفحه : اضطراب | موضوعات قرآنی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.